توی شهر وقتی راه می ری و یا می خوای جایی رو نگاه کنی برای رسیدن به مقصد، بیشترین چیزی که به چشمت می خوره و نگاهت می افته، خانم های متشخصیه که با بهترین پوشش ها و طراحی ماهرانه ظاهر، خود را عرضه می کنند و تمایل به مطرح شدن دارند (احتمالا اعضای خانواده شون تحویلشون نگرفته)، و بعضاً حتی بیشتر از یک پوشش و اینطور راه رفتنه، بطوری که اگر در یک مکان نسبتاً شلوغ برای خریدی رفتی، با یک حرکت جوانمردانه چنان تنه ای می زنند و اصلا هم به روی خود نمی آورند، که بخاطر اعتقادات و حفظ مُحرماتی که در درونت هست، کوچکترین خمی به ابرو بیاوری، می بینی که یک چند عدد مختصر ناسزا هم نثارت کردند و یا خیلی بخواد هیچی نگفته باشه، می گه حالا چی شده مگه ...
انقدر به عدد این جمعیت شریف و بی پروایی نمودن این بزرگواران اضافه شده که گاهاً حتی نگاه کردن به سمت پایین و زمین مقدس خداوند کفایت نمی کنه و چشم زیبای انسان که پناه اشک بر اهل بیت و مأنوس بودن با کلمات نورانی قرآن کریم و رؤیت جمال بندگان صالح و مقربین به درگاه خدای متعال است، با صحنه های دیگری مواجه می شود ...
با چنان افرادی مواجه می شوید که گویی از کره دیگری آمدند و ریشه در مذهب ندارند ...
چنان ظواهری برای خود می سازند و آن چنان حرکات فیزیکی خود را شکل می دهند که گویی چیز دیگری برای گفتن دارند ...
ظاهراً نشنیده اند که خدای متعال فرموده و دستور صریح داده است که حدود نمایان ساختن بدن زن، گردی صورت و دست ها تا به مچ آن می باشد و لاغیر و باز هم نشنیده اند که حتی یک تار موی نمایان شده چه کارها که نمی کند، و صد البته این را هم نشنیده اند که در قیامت این چنین زنان را از موهایشان آویزان می کنند تا لذت های کاذب در دنیا رسیده، از دماغشان بدر آید ...
دلم برای خودم سوخت ...
که چگونه تلاش می کنم تا نقطه ای را بیابم که نگاهم را به آن بدوزم، که مگر حتی نگاه ناخواسته ای هم به صحنه ای حرام انگیز آلوده نگردد، و در ذهنی که می خواهد به خدا و اهل بیتش فکر کند، تصویر غیر شکل نگیرد ... اما ... چه باید کرد ؟ آری باید تحمل کرد و اصرار ورزید و خسته نشد و همواره در مسیرهای خطرناک، ذکر گفت و توسل و تمسک جست و مدام به تلقین ذهن پرداخت و به او آموزش داد که صحنه هایی را بخاطر بسپار که تو را از معشوقت دور نکند ...
یاد آیه مبارکه ای از قرآن افتادم در سوره نور آمده:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (30)
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این برای آنان، پاکیزهتر است; خداوند از آنکه چه انجام می دهید آگاه است! (30)
والبته این را هم در آیه بعدی به بی توجهان (خطاب به زنان) فرموده ...
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (31)
و به آنان، با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه ی خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرشان یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همانند (هم کیششان) یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سقر (سفیه و ابله) که تمایلی به زن ندارند (میل جنسی در آنها وجود ندارد)، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان، دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید! (31)
البته بهتره طالبان حقیقت به تفسیر این آیات هم مراجعه بفرمایند تا بهتر دریابند ...
در عین حال باید عرض کنم که در بحث حفظ حدود در نگاه به نامحرم این راه کار را می توان ارائه نمود که فرد بیننده می تواند نگاهش را طوری تنظیم کند که به گونه ای بشود که هم مستقیم نگاه نکرده باشد و هم اینطور نباشد که بی توجهی وی را القا نماید و در مجموع فرموده اند و توصیه کرده اند به کنترل و کم نمودن نگاه، مثل معطوف نمودن نگاه به پایین و یا جای دیگری ....
باز حرفی هم می ماند ؟
نوشته شده توسط : علی انصاری
لیست کل یادداشت های این وبلاگ